بروزرسانی: 26 آذر 1404
انسان فرسوده و افسرده !
فرسودگی نه تنها سلامت عمومی زنان و مردان را به خطر می اندازد، بلكه بر سلامت روان و امنيت رواني كودكان نيز تاثير مخربی دارد. اساسا منشا فرسودگي، «استرس» یا همان فشار عصبی است؛
قرباني چه شرايطي دارد؟ درواقع قرباني انساني ا ست، درمانده، وامانده، عاجز، شكست خورده، نابودشده، بدبخت، آسيب ديده، رنج كشيده، درد و غم ديده و در يك كلام کسی که كوله باري از بدبختي هاي عالم را بر دوش دارد. چنين كسي، نگاهش به دنيا منفي و احساسا تش مملو از نااميدي است.

درحقيقت نابرابري های اجتماعي مثل تبعيض، بي عدالتي، فقر، رانت خواري، اختلاس، سوءاستفاده از قدرت و… همچون سدي دربرابر انسان ها می ایستند و چون افراد نمی توانند از آن موانع عبور کنند، افكار تخريبي در ذهنشان پا مي گيرد و ستيزي دائمي با چنین ناسازگارهاي ذهني، آنان را به زوال، سستي و تضعيف استحكام رواني می کشاند .
درواقع تشويش و اضطرابی كه در سطح پيشرفته تبديل به نااميدي، سرخوردگي و افسردگي مي شود، عمده مشكلات افراد در این زمینه است.
درضمن فرسودگی عاملی است که نقشی اساسی در کاهش کارایی و ازدست رفتن نیروی بالقوه فردي ایفا می کند و در ایجاد عوارض جسمی و روانی تاثيرگذار است و البته کاهش اين عامل با شیوه های مختلف نظیر ارتقای سطح کیفیت زندگی کاری در محیط های پراسترس شغلی، اجتماعي و خانوادگي می تواند رضایتمندی افراد را بیشتر کند و موجب کاهش روند فرسودگی شود.
مجله موفقیت : شماره 340
منبع: https://www.movafaghiat.com/ensane-farsoode-va-afsorde/
رفتاری مثل خودداری از کارکردن، ستیزه جویي، کاهش بهره وری و افزایش حوادث ناشی از کار در محيط هاي شغلي و….

همچنین عواملي همچون مشكلات مالي، فقدان یا پایین بودن ميزان درآمد و حقوق، كاهش تحرك جسمي انسان که به واسطه كوچك شدن خانه ها، ظهور تكنولوژي، كاهش سطح معاشرت با نزديكان، كم شدن ميزان صميميت، درددل، فقدان كمك خواستن یا همفكري با دیگران، كوچك شدن حلقه ياران و برخي ديگر از عوامل، موجب فشارها، دغدغه ها و نگراني هاي بي شماري براي انسان شده است.

نشانه های فرسودگی به سه دسته روانی، جسمانی و رفتاری تقسیم می شوند:
ما در چنين شرايطي در نقش قرباني معضلات و ناكامي هاي اجتماعي گرفتار می شويم و احساس بد و حقارت باري به ما خواهد داد که مدام از خود مي پرسيم : « چه كار كرده ام كه سزاوار اين وضعم؟» و درنهایت هم با اين تصور كه همه دنيا و روزگار برضد ماست، به زندگی ادامه مي دهيم و خود را اسير ناتواني ها و نمي شودها مي کنیم.
انسان امروزي در روند سازگاري اجباري با محيط زندگي، اجتماعي و شغلي خود ناچار است محدوديت ها و فشار هاي را تحمل كند که غالبا مخرب و تنش زا هستند و منجر به فرسودگي مي شوند.
مادامي كه تصور كنيم دشمن دنياي بيرون (جامعه) ما را محبوس كرده است، با كينه درپی جدال با همه چيز خواهیم بود و چون خود را بازنده مبارزه می دانیم، مدام فرسوده تر و افسرده تر مي شویم.
یادمان باشد تا زماني كه خود را قرباني و اسير اين وضع بدانيم و هرچيز و هركس را دشمن خود بپنداریم، گامی در راه زوال، شکست و فرسوده شدن برداشته ايم.
روانی مثل افسردگی، اضطراب، خستگی مفرط و عدم تمرکز.
به بيان روشن تر، فرسودگی شغلی با مؤلفه های جسمانی، روانی، اضطراب و افسردگی رابطه مستقيم و معناداري دارد، اما این رابطه درمورد رضایت از زناشویی و احساس خوشبختي افراد نقش معكوس است؛ یعنی هرچه رضایت از زندگی زناشویی کمتر باشد، فرسودگی نیز بیشتر خواهد شد.
اضطراب، رنج، خشم، ترديد، نگراني، بيزاري و ترس عوارضی حاصل از تضادهاي دروني ما هستند. درواقع وقتي انسان احساس ناكامي و تنش داشته باشد يا در تعارض بوده و تحت فشار رواني دائم باشد، اغلب نگراني و دلواپسي هاي بي مورد زيادي را براي خود رديف مي كند كه ريشه اصلي فرسودگي است و در ادامه منجر به افسردگي می شود.

درواقع بين ميزان فشار استرس واردشده بر انسان و فرسودگي رابطه مستقيمي وجود دارد؛ یعنی هرچه شرايط زندگي انسان پيچيده تر و پردغدغه تر باشد، حاصلش چيزي جز فرسودگي، بيماري و پيري زودرس نخواهد بود؛
جسمانی شامل تپش قلب، تنگی نفس، سوءهاضمه و…
یعنی همان عكس العملي كه انسان دربرابر محرك هاي ناسازگار از خود بروز مي دهد. دراصل استرس نوعی حالت رواني است كه ما در واكنش به فشارهاي دنياي بيرون و در تضاد با دنياي درون احساس مي كنيم.