بروزرسانی: 26 آذر 1404
معرفی و دانلود نمایش صوتی اتاق ورونیکا | آیرا لوین | نشر ماه آوا
معرفی نمایش صوتی اتاق ورونیکا
جنایت یا جنون؟ نمایش صوتی اتاق ورونیکا نمایشنامه ای سرشار از تعلیق و هیجان است که آیرا لوین آن را درباره ی رازِ مخوفِ دختری به نام ورونیکا نوشته است. رازی که در طول نمایشنامه رفته رفته فاش می شود و مخاطب را حیرت زده می کند. لازم به ذکر است که اثر حاضر، ذیل مجموعه نمایشنامه های آمریکایی نشر بیدگل به انتشار می رسد.
درباره ی نمایش صوتی اتاق ورونیکا
همه چیز در نمایشنامه ی اتاق ورونیکا (Veronica\'s room: A melodrama) از شبی شروع می شود که زوج جوانی به نام های سوزان و لاری به صورت اتفاقی پیرمرد و پیرزن غریبه ای را در یک رستوران ملاقات می کنند. پیرمرد و پیرزن از دختر جوان درخواست عجیبی می کنند. آن ها از دختر می خواهند به خانه شان برود و برای مدتی کوتاه، نقش دخترشان «ورونیکا» را بازی کند. چرا که «سیسی»، خواهر ورونیکا، بعد از مرگ او دچار جنون شده است. ورونیکا مُرده یا کشته شده؟ خطّ وربط جنون سیسی با مرگ ورونیکا چیست؟ آیرا لوین (Ira Levin) این سؤال ها را در پرده ای از تعلیق و ابهام و هیجان پاسخ می دهد.
لاری ابتدا با قبول این درخواست از سوی سوزان مخالفت می کند. اما سوزان در نهایت حرف خودش را به کرسی می نشاند. او می خواهد نقش ورونیکا را بازآفرینی کند و این برایش شبیه به یک بازی به نظر می رسد. غافل از آن که این بازی هولناک تمام زندگی او را دستخوش تغییر می کند.
لوین این نمایشنامه را با استفاده از تکنیک زمان پریشی نوشته است. به این معنا که بخش اول این کتاب صوتی در سال 1935 رخ می دهد؛ در حالی که قسمت دوم درست 38 سال قبل از آن روایت می شود. اما نویسنده به چه منظوری از این حربه ی زمان پریشانه استفاده کرده است؟ در این رفت و برگشت زمانی به تدریج نوری به روی معماها و پرسش هایی که ذهن ما را از ابتدای نمایشنامه به خود درگیر کرده اند می تابد و ما رفته رفته با حقایق هولناک و جنایت آلود شخصیت های نمایشنامه روبه رو می شویم. زن جوان، مرد جوان، پیرزن و پیرمرد شخصیت های اصلی این نمایشنامه هستند. اما نام کسان دیگری نیز در این میان آورده می شود؛ نام هایی که کلیدهای جدیدی برای کشف حقیقت به ما می دهند.
درباره ی مجموعه کتاب های بیدگل
هدف اصلی این مجموعه معرفی جهان های گوناگون نمایشی است؛ جهان هایی که به دلیل سیاست های فرهنگی خاص هیچ وقت گشوده نشدند و مردم چیزی از آن ها تا به حال نشنیده اند. آثار این مجموعه به دلیل اینکه بتواند موضوعات مختلفی را پوشش دهد به بخش هایی از جمله آمریکای لاتین، کلاسیک ها، کلاسیک های مدرن، تک پرده ای ها، چشم انداز شرق، بعد از هزاره، نمایشنامه های ایرانی، نمایشنامه های آمریکایی و اروپایی تقسیم شده اند.
نکوداشت های نمایش صوتی اتاق ورونیکا
- اثری تکان دهنده و پرداخت\u200aشده. (داگلاس وات)
- تریلری شسته\u200aرُفته و خوش ساخت. (مایکل فِین گُلد)
- خود را برای انجماد قلب، خرد\u200aشدن اعصاب و فلج شدن ذهن آماده کنید؛ اتاق ورونیکا ملودرامی ست هولناک که سیخ شدن موهای پشت گردنتان را تضمین می کند. (ویلیام رِیدی)
نمایش صوتی اتاق ورونیکا برای چه کسانی مناسب است؟
اگر طرفدار ژانر جنایی و معمایی هستید، با شنیدن نمایش صوتی اتاق ورونیکا هیجان زده خواهید شد.
آیرا لوین را بیشتر بشناسیم
آیرا لوین، نویسنده و نمایشنامه نویس آمریکایی، در سال 1929 چشم به جهان گشود. بسیاری از آثار او به روی صحنه و پشت دوربین سینما رفته است. آیرا لوین با نوشتن نخستین رمانش با عنوان بوسه ای قبل از مرگ، توانست جایزه ی بهترین رمان ادگار را از آن خود کند. این رمان دو بار و با فاصله ی 35 سال منبع اقتباس دو فیلم سینمایی با همین نام شده است. لوین با نگارش نمایشنامه ی تله ی مرگ، دومین جایزه ی ادگار خود را هم کسب کرد. اما شناخته شده ترین اثر او رمان «بچه رزمری» ست که رومن پولانسکی، کارگردان مطرح فرانسوی، با اقتباس از آن جوایز مهمی از جمله اسکار و گلدن گلوب را از آن خود کرده است.
در بخشی از نمایش صوتی اتاق ورونیکا می شنویم
- آمپول نزن! بهم آمپول نزن! نه! نه! نه! نه! باشه! باشه! باشه! قبوله من ورونیکا هستم. من ورونیکا هستم. من ورونیکام! من ورونیکام! من ورونیکام! من ورونیکام! من ورونیکام! آروم می شم؛ آمپول لازم نیست. جداً می گم. من ورونیکام. من حالم خوبه. دیگه نقش بازی نمی کنم. تو راست می گفتی مادر، من فقط داشتم نقش بازی می کردم. دیگه تمومش می کنم. دیگه هرگز این کار رو نمی کنم. دیگه سعی می کنم با صدای عادی خودم صحبت کنم. ولی من الان صدام گرفته و احتمالاً شبیه صدای همیشگیم نیست. من حالم خوبه. دیگه آروم می شم. همون جوری که شما گفتین پدر، آروم و بی صدا می رم می خوابم. من متأسفم که انقدر دردسر درست کردم. من حسودیم شد چون کنراد توجه همه رو به خودش جلب کرده بود. منظورم به خاطر تبشه. من متأسفم. من حالم خوبه. دیگه شما می تونین تنهام بذارین. لباس هام رو درمی آرم و می رم می خوابم.
- پس حالا یادت اومد واسه چی اینجا نگه ات داشتیم؟
- آره. آره. یادم اومد! اصلاً یادم نرفته بود. فقط داشتم تظاهر می کردم.
- ما واسه چی اینجا نگه ات داشته ایم؟
منبع: https://www.ketabrah.ir/%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D8%AA%D8%A7%D9%82-%D9%88%D8%B1%D9%88%D9%86%DB%8C%DA%A9%D8%A7/book/68629