معرفی و دانلود کتاب زندانی | فریدا مک فادن | انتشارات نارون دانش
انتشار: آبان 04، 1403
بروزرسانی: 29 آذر 1404

معرفی و دانلود کتاب زندانی | فریدا مک فادن | انتشارات نارون دانش


معرفی کتاب زندانی

کتاب زندانی یک اثر جنایی و عاشقانه به قلم فریدا مک فادن است و روایتی جذاب و خواندنی از لحظات حساس، هیجان انگیز و ویژه ی یک زندانی امنیتی در آمریکاست. بروک، دختر پرستاری است که به عنوان مراقب، در یکی از زندان های امنیتی استخدام شده. همه چیز در داستان خوب و آرام است تا اینکه او، شین را می بیند! یک زندانی خطرناکِ متهم به قتل که البته در گذشته عشق دیرین بروک در مدرسه بوده!

درباره ی کتاب زندانی

داستان از توصیف قوانین یکی از زندان های فوق سری آمریکا شروع می شود. راوی، این زندان را به نسبت زندان های دیگر با قوانین سخت گیرانه و چارچوب های ویژه توصیف می کند. در این زندان مردانه که حداکثر موارد امنیتی برای آن در نظر گرفته شده، بروک سالیوان به عنوان پرستار و مراقب استخدام شده و در اولین روز کاری به او گوشزد می شود که با همه ی زندانیان محترمانه رفتار کند، به هیچ عنوان اطلاعات شخصی هیچکدام از زندانی ها را فاش نکند و ازهمه مهم تر از هرگونه صمیمیت و معاشرت بیش ازحد با زندانیان خودداری کند.

در کتاب زندانی (The Inmate) قوانین تعریف شده ی رییس زندان، با ورود بروک زیر پا گذاشته شده و او با یکی از خطرناک ترین زندانیان ارتباطی صمیمی و نزدیکی پیدا می کند. اما ارتباط این دو نفر فقط به لحظه ی اکنون و محیط زندان محدود نمی شود و به سال ها قبل برمی گردد؛ زمانی که هر دو در یک دبیرستان درس می خواندند و بروک که حالا پرستار شده، شیفته ی شین بوده ! شین سال هاست به دلیل انجام قتلی وحشتناک، عمرش را در زندان سپری می کند و پیچیدگی و شگفت انگیزی ماجرا از زمانی شروع می شود که متوجه می شویم کسی که علیه شین شهادت داده است، بروک همان دختر پرستار و عاشق پیشه بوده!

معرفی و دانلود کتاب زندانی

فریدا مک فادن (Freida McFadden) شخصیت پردازی های داستانش را بسیار ظریف، ویژه و با دقت نظر انجام داده است. در قسمتی از داستان خواننده درگیر افکار شرطی شده ی بروک می شود و می توان به عنوان تنها نقطه ضعف این داستان هیجان انگیز آن را ذکر کرد. افکار بروک سیر تعلیق منفی را در خواننده پدیدار می کند. نویسنده در طرح شخصیت ها به نکاتی توجه کرده که در عین ایجاد تفاوت در شخصیت های داستان، وحدت و یکپارچگی ویژه ای را میان آن ها و عناصر داستانش به وجود می آورد. چهار شخصیت اصلی در داستان کتاب زندانی وجود دارند؛ بروک سالیوان پرستاری که به زندان راه یافته، به تازگی والدینش را از دست داده و حالا بعد از سال ها به خانه ی پدری اش بازگشته و وارث خانه و البته مادر پسری به نام جاش سالیوان است.

شخصیت مهم و تاثیرگذار بعدی در داستان، شین نیلسون، فرد زندانی، است که حالا بروک پرستار او شده. شین متهم به قتل سه نفر از دوستانش است و در پرونده ی او تلاش برای قتل دوست دخترش نیز ثبت شده است. تیم ریس هم یکی از دوستان بروک و شین و از شاهدان آن شبی است که شین سه نفر از دوستانشان را کشته . عنصر اصلی و مفهومی که داستان بر اساس آن شکل گرفته است، بازگشتن و رجعت است. تقدیر بعد از سال ها شخصیت های اصلی را مقابل یکدیگر قرار می دهد و همه ی آن ها به صحنه و شرایط آن شب بازمی گردند. این یکی از تکنیک های نویسندگان مدرن است که یک مفهوم را در ابعاد و اشکال مختلف در داستان می گنجانند. بازگشت شبیه ردپایی در صحنه ها، توصیف ها، رفتار شخصیت ها و حتی شکل پوشش در جریان است.

فریدا مک فادن با طراحی شخصیت های مشکوک در یک فضا با قوانین سخت و پیچیده مانند زندان، تعلیق و هیجان را به میزان زیادی در خواننده به وجود آورده و خواننده را مدام در حدس زدن راجع به پایان بندی داستان به چالش می کشند. آنچه در نشریات ادبی متعدد از این نویسنده گفته شده، اشاره به همین تکنیک تکرارشونده و تمرکز او بر شخصیت پردازی داستان در کتاب های دیگرش است.

توصیفات صحنه مناسب و ایجاد کشمکش و گره افکنی که از عناصر مهم ادبیات داستانی به شمار می رود، در نوع روایت کتاب زندانی کاملا مشهود است و از ویژگی های متمایزکننده ی این اثر محسوب می شود. کتاب زندانی را عباس زیدی زاده ترجمه کرده و نشر نارون دانش عهده دار چاپ و نشر آن بوده است.

در نکوداشت کتاب زندانی

  • یک اثر کاملاً سرگرم \u200dکننده که همه آنچه را خوانندگانش انتظار دارند ارائه می دهد. یک تریلر روانشناختی مستقل و پرتنش با پیچش ها و چرخش های غیرمنتظره فراوان که خواننده را تا لحظه ی آخر مجذوب داستان می کند. (Booklist)

کتاب زندانی برای چه کسانی مناسب است؟

مطالعه \u200d ی این کتاب برای افرادی که به ادبیات داستانی آمریکا در ژانرهای جنایی، معمایی و عاشقانه علاقه مندند، مناسب است.

در بخشی از کتاب زندانی می خوانیم

وقتی با تویوتا آبی قدیمی خود به سمت خیابان منزل پدری راه می افتم، در کیف دستی ام کارت شناسایی چندلایه برای زندان راکر دارم. دوروتی هشدار جدی داد که اجازه ندهم به دست افراد نااهل بیفتد، اما با امتیازات دسترسی که من دارم، مطمئنم که تنها کاری که می توان با آن انجام داد سرقت کمی چسب یا استفاده از توالتش است. بااین حال، با جان و دل ازش محافظت می کنم.

بااینکه یک دهه پیش با حال بدی این شهر را ترک کردم، اما چه کنم که عاشق راکر بودم. این شهر زیباست تا چشم کار می کند هر گوشه اش درخت است و خانه های قدیمی زیبا، با همسایه هایی که وقتی در خیابان مثلاً کوئینز از کنارت رد می شوند، چشم ازت برنمی دارند. شب که می شود و به آسمان نگاه می کنی، می توانی به جای چندتا چراغ چشمک زن که احتمالاً هواپیما هستند، صورت های فلکی را قشنگ ببینی.

اینجا دقیقاً همان جایی است که یک کودک باید در آن بزرگ شود. این دقیقاً همان چیزی است که خانواده کوچک من به آن نیاز داشتند. بیرون از پارکینگ دو ماشینه پارک می کنم، پارکینگی که متعلق به آن قدیم هاست، زمانی که بابا و مامانم در پارکینگ پارک می کردند و من مجبور بودم خیابان پارک کنم. ترک عادت موجب مرض است. هنوز هم فکر می کنم که خانه آن هاست، هرچند دیگر نیست. اینجا مال من است – همه اش مال من است. هرچه باشد هردوتاشون مردند.

قفل در را که باز می کنم، صدای تلویزیون به همراه بوی پخت گوشت داخل سالن می پیچد. چشمانم را می بندم و برای لحظه ای خودم را در دنیای دیگری تصور می کنم که پیش خانواده ام می آیم و همسرم را در آشپزخانه در حال پختن شام می بینم. اما البته، این یک خیال بیشتر نیست. هرگز در زندگی ام همسری نداشته ام که برایم شام بپزد. پیش خودم گفتم چه می شود که همسری داشتم که این کار را می کرد. به لطف پرستار بچه که خیلی هم مهربان است بوی لذیذ شام در خانه پیچیده بود.



منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C/book/89109