معرفی و دانلود کتاب صوتی ابر انسان | علی دلشاد تهرانی | استودیو نوار

در بخشی از کتاب صوتی ابر انسان می شنویم

- بله آلبرت.

روزبه کف دستش را با ضرباهنگی نه چندان آهسته بر پیشانی کوبید و زیر لب گفت: «چه گرفتاری شده ام. باز یه داستان جدید داریم. گوش می دم آلبرت جان.» و این جمله را با لحنی که انگار مزاحمش شده باشد ادا کرد و ادامه داد: «در ضمن، لازم نیست که تأکید کنی که ممکنه پیچیده باشه. تو اصلاً چیز غیرپیچیده هم مگه می گی آلبرت؟»

گاه در کوته زمانی اتفاقاتی آنچنان پیچیده رخ می دهد که هضم آن برای هر تنابنده ای دشوار است. گویی ما در بین اتفاقاتی که یکی پس از دیگر همانند زنجیری درهم تابیده قرار داریم و از حلقه ای به حلقه ی دیگر می سریم. وقتی از بیرون به حلقه نگاه می کنیم، متوجه عمق داستانی می شویم که باعث این تحولات شگرف در زندگی مان بوده و چه بسا که بیشتر این رویدادها بختی بوده اند. داستانی که بین روزبه و آلبرت ظرف مدتی کوتاه رقم خورد نیز از این مورد مستثنا نیست.