بروزرسانی: 26 آذر 1404
معرفی و دانلود کتاب صوتی ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر | لوییس سکر | کتاب های درگوشی
معرفی کتاب صوتی ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر
لوییس سکر در کتاب صوتی ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر، داستان منفورترین و آتش پاره ترین دانش آموز مدرسه را به تصویر می کشد که کاری جز بداخلاقی و اذیت کردن همکلاسی ها و معلم هایش ندارد تا اینکه مشاوری مهربان و دلسوز به مدرسه می آید و همه چیز متحول می شود... گفتنی ست این داستان محبوب تاکنون افتخارات متعددی همچون جایزه تگزاس بلوبونت را از آن خود کرده است.
درباره کتاب صوتی ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر
برادلی چاکرز را همه می شناسند! او قلدرترین، شیطان ترین و بی تربیت ترین پسر دنیاست. البته این را دوستان و همکلاسی ها و گاهی هم خانواده اش درباره اش می گویند. پسرکی کلاس پنچمی که کفر همه را درآورده و به حرف هیچکس گوش نمی دهد و از درس و مدرسه نیز تنفر دارد. او علاوه بر خودسری هایش حسابی هم دروغگوست و با دخترهای مدرسه و معلم هایش مدام دعوا می کند.
شاید فکر کنید هیچکس نمی تواند برادلی را دوست داشته باشد و او را تحمل کند. آخر این پسربچه با این همه مشکلات رفتاری را چگونه می توان کنترل کرد؟ با این حال لوییس سکر خواب های جالبی برای قهرمان داستانش دیده و او را از شاگردی که همیشه ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر می نشیند، به فردی متفاوت تبدیل می کند.
روزی از روزها سر و کله ی مشاوری جدید در مدرسه پیدا می شود. زنی مهربان و جذاب به نام کارلا که برخلاف سایر افراد نگاهی متفاوت به برادلی دارد و مطمئن است که این پسرک بازیگوش درعین رفتارهای بد و تندش، روحی حساس و سخاوتمند دارد. سرانجام کارلا می تواند جایی در دل برادلی باز کند و رابطه ای صمیمانه و زیبا با او برقرار نماید. اما این تمام ماجرا نیست و قرار است اتفاقات عجیب و هیجان انگیزی برای این دو رخ دهد...
کتاب ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر (There is a Boy in the Girls Bathroom) در سال 1987 منتشر شد و به خوبی توانست تصویری از مشکلات رفتاری کودکان ارائه دهد که باوجود داشتن هوش بالا و عواطفی دوست داشتنی، قادر نیستند در مدرسه و محیط های اجتماعی بدرخشند و رفتاری عادی داشته باشند. همچنین این داستان طنزآمیز از اهمیت کار معلمان و مشاوران مدرسه نیز سخن می گوید و نقش تربیتی آن ها را پررنگ نشان می دهد.
جوایز و افتخارات کتاب صوتی ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر
- برنده ی جایزه ی Parents\' Choice
- برنده ی جایزه ی Iowa Children\'s Choice Master List
- برنده ی جایزه ی Utah Children\'s Book
- برنده ی جایزه ی Hawaii Nene
- برنده ی جایزه ی Georgia Children\'s Book Master List
- برنده ی جایزه ی West Virginia Children\'s Book Master List
- برنده ی جایزه ی Nevada Young Readers Master List
- برنده ی جایزه ی Nebraska Golden Sower Master List
- برنده ی جایزه ی Arizona Young Readers
در نکوداشت کتاب صوتی ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر
- یک داستانِ طنزآمیزِ بی اندازه جذاب و مفرح. (Kirkus Reviews)
کتاب صوتی ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر به چه کسانی پیشنهاد می شود؟
مخاطب اصلی این کتاب هیجان انگیز و دوست داشتنی نوجوانان هستند. با این حال کودکان 9 تا 12 ساله نیز می توانند از شنیدن این کتاب صوتی حسابی لذت ببرند.
لوییس سکر را بیشتر بشناسیم
لوئیس سکر (Louis Sachar) نویسنده ی آمریکاییِ ادبیات کودک و نوجوان است. او را بیش از همه با مجموعه کتاب های «مدرسه ی وی ساید» و رمانی با عنوان «گودال ها» می شناسند. در کنار دو اثر نام برده، می توان از کتاب «ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر» نیز به عنوان یکی از شناخته شده ترین کتاب های سکر یاد کرد.
در بخشی از کتاب صوتی ته کلاس، ردیف آخر، صندلی آخر می شنویم
خانم ایبل داشت جغرافیا درس می داد. روی میزِ تمام بچه ها نقشه ی آمریکا بود.
نقشه ی برادلی با نقشه ی بقیه فرق داشت! در نقشه ی او کالیفرنیا بالای ویسکانسین بود و فلوریدا، از بغلِ تگزاس بیرون زده بود! برادلی قیچی اش را درآورد و با دقت ایالت تِنِسی را قیچی کرد. قیچی کردنش حرف نداشت. تیغه ی قیچی اش هیچ وقت خطوط سیاهِ دورِ ایالت ها را جا نمی گذاشت!
برادلی نمی دانست چه بر سر جف آمده است! فقط می دانست به دفتر مشاور رفته است. پیش خود مجسم کرد که مشاور دارد پدرش را درمی آورد! زنگ تفریح کوشیده بود رأی اش را بزند تا از خیرِ رفتن به دفتر مشاور بگذرد.
تِنِسی را به واشنگتن چسباند. چسباندنش تعریفی نداشت. تکه ای از نوارچسبش پیچ خورده و به حلقه ی نوار چسبیده بود.
وقتی جف وارد شد، برادلی سرش را بلند کرد و دید که او کارت عبور را به قلاب پشت میز خانم ایبل آویزان کرد. بعد همین که دید جف راه افتاد تا در صندلی بغل دست او بنشیند، سرش را برگرداند.
وقتی زنگ ناهار خورد، نقشه اش را در جامیزش هل داد و ساک کاغذی اش را بیرون کشید. به خاطر باران، شاگردها مجبور بودند ناهارشان را در جایی سرپوشیده، در تالار اجتماعات بخورند. برادلی و جف، بفهمی نفهمی با همدیگر به سمت تالار اجتماعات می رفتند. برادلی فکر کرد: طرف دارد پا به پای من می آید، ولی من بی خیالشم!
منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D8%AA%D9%87-%DA%A9%D9%84%D8%A7%D8%B3-%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D9%81-%D8%A2%D8%AE%D8%B1-%D8%B5%D9%86%D8%AF%D9%84%DB%8C-%D8%A2%D8%AE%D8%B1/book/69178