معرفی و دانلود کتاب صوتی خرس بزرگ بغلی | نیکولاس الدلند | آوارسا

معرفی کتاب صوتی خرس بزرگ بغلی

نیکولاس الدلند در کتاب صوتی خرس بزرگ بغلی، داستان یک خرس بزرگ سیاه را تعریف می کند که برخلاف ظاهر خشن و ترسناکش، روحیه ی بسیار لطیفی دارد و با همه مهربان است. او هرروز که از خواب بیدار می شود، می رود تا به همه مهربانی کردن و مواظبت از محیط زیست را یاد بدهد...

درباره ی کتاب صوتی خرس بزرگ بغلی

روزی روزگاری، در یک جنگل سبز و بزرگ، خرس سیاه قوی هیکلی زندگی می کرد که برخلاف هیکل تنومند و قیافه ی خشنش، دل بسیار مهربانی داشت. او همه را دوست داشت و به آن ها عشق می ورزید. برایش فرقی نداشت که همسایه اش یک درخت باشد، یک بوته ی گل یا یک حیوان کوچک؛ او همه را با اجازه ی خودشان بغل می کرد تا نشانشان دهد که چقدر برایش عزیز هستند.

این خرس مهربان، شخصیت اصلی داستان کتاب صوتی خرس بزرگ بغلی (Big Bear Hug) نوشته ی نیکولاس الدلند (Nicholas Oldland) است. او هرروز که از خواب بیدار می شود، به سراغ گل های زرد کوچکش می رود و به آن ها سلام می کند. گل ها هم که عاشق خرس مهربان هستند، گلبرگ هایشان را به آرامی برای او تکان می دهند.

آن هایی که خرس مهربان را نمی شناسند، اول از دیدنش بسیار شوکه می شوند و می ترسند. مثلاً خرگوش کوچولوی سفید که تابه حال خرس را این اطراف ندیده بود، با دیدن جثه ی بزرگ خرس وحشت کرد و پشت بوته ها پنهان شد. ولی بعد وقتی لبخند مهربان خرس را دید که با آرامش به او سلام می کند، آرام شد و به سمت خرس رفت تا او را بغل کند.

اما یک روز صبح، مهمانی پا به جنگل گذاشت که با ساکنان آن فرق داشت. یک مرد قوی هیکل با تبری که در دست داشت، به جنگل آمده بود تا بلندترین و تنومندترین درخت جنگل را قطع کند و با خود ببرد؛ درختی که یکی از بهترین دوستان خرس سیاه بود و او عادت داشت تا هرروز او را حسابی بغل کند...

کتاب صوتی خرس بزرگ بغلی کاری از نشر صوتی آوارسا است. این کتاب را با صدای عارف امیری و ترجمه ی محمد طالشیان در اختیار دارید.

کتاب صوتی خرس بزرگ بغلی برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب را به کوچولوهای 5 تا 7 ساله که به حفظ محیط زیست علاقه دارند، پیشنهاد می کنیم.

در بخشی از کتاب صوتی خرس بزرگ بغلی می شنویم

بعد از بغل کردن گل ها، خرس سیاه به راه افتاد. دلش می خواست توی جنگل گشتی بزنه و همه ی موجودات رو بغل کنه. همین طور که راه می رفت، به یه درخت کوچیک سیب رسید. درخت سیب، پر از میوه های قرمز و آبدار بود که توی نور خورشید برق می زدند. خرس سیاه با هیجان درخت رو بغل کرد و با صدای آرومی گفت: «وای چقدر خوشحالم که امروز هم می تونم بغلت کنم!»

فهرست مطالب کتاب صوتی