بروزرسانی: 27 آذر 1404
معرفی و دانلود کتاب صوتی دام نبوغ: چرا آدم های باهوش حماقت می کنند و چگونه تصمیم های عاقلانه بگیریم؟ | دیوید رابسن | گروه فرهنگی سماوا
معرفی کتاب صوتی دام نبوغ: چرا آدم های باهوش حماقت می کنند و چگونه تصمیم های عاقلانه بگیریم؟
آیا ممکن است که افراد باهوش و نابغه نیز در دام تصمیمات اشتباه بیفتند؟ دیوید رابسن در کتاب صوتی دام نبوغ، به بررسی همین موضوع پرداخته و نشان داده که چطور نبوغ می تواند در افراد اثر عکس بگذارد و کاری کند که آن ها درست مانند یک فرد نادان عمل کنند.
درباره ی کتاب صوتی دام نبوغ
آیا کوزه گر هم می تواند از کوزه ی شکسته آب بخورد؟ تاریخ ثابت کرده که می تواند. دیوید رابسن (David Robson) در کتاب صوتی دام نبوغ (The Intelligence Trap) از زمانی صحبت می کند که کسانی که جز نوابغ به شمار می روند و از هوش سرشاری برخوردارند، تصمیمات اشتباهی می گیرند یا در تله ی اشتباهاتی آن چنان فاحش می افتند که همه از این بابت تعجب می کنند. اما به راستی چه چیزی باعث می شود که چنین خطاهای غیرمنتظره ای از کسانی که هوش بیشتری دارند سر بزند؟
حتماً پیش آمده که مشغول تماشای یک مسابقه ی ورزشی باشید و ببینید ورزشکاری که نه تنها یکی از پرافتخارترین های این حوزه است بلکه سال ها برای انجام این کار تمرین کرده، اشتباهات فاحشی بکند و شما که احتمالاً تخصصی در این رشته ندارید هم متوجه احمقانه بودن اشتباهش بشوید. چه چیزی باعث می شود آن ورزشکار، با مغزی که سال ها برای انجام همان ورزش تعلیم دیده، دچار اشتباهاتی ساده شود؟ دیوید رابسن در کتاب صوتی دام نبوغ دلایل مختلفی را برای آن مطرح می کند.

یکی از این دلایل، خطاهای شناختی است که «بیش ازحد اطمینان داشتن» از جمله ی این خطاها به شمار می رود. دلیل دوم، می تواند ضعف در دیگر جنبه های هوش باشد؛ برای مثال ممکن است کسی بهره ی هوشی چشمگیری داشته باشد و از پس حل کردن سخت ترین مسائل بربیاید، اما از طرف دیگر در زمینه ی هوش عاطفی و هیجانی ضعیف باشد و نتواند در زمان برقراری ارتباط با دیگران، تصمیم درستی بگیرد. یکی دیگر از مواردی که دامن گیر افراد باهوش می شود، غرور و اعتمادبه نفس کاذب است. آن ها چنان به استعداد ذهنی خود باورمندند که هیچ جایی برای خطا و اشتباه در نظر نمی گیرند و آن چنان افکار و عقایدشان را درست می بینند که هیچ گونه تمایلی به تغییر و پذیرفتن ایده های تازه ندارند. همین مسئله تبدیل به نقطه ضعفی می شود که می تواند آن ها را در برابر اشتباهات ساده و حتی احمقانه، آسیب پذیر کند. در کتاب صوتی دام نبوغ مثال های زیادی را از افراد مشهور در تاریخ نیز می شنویم که با وجود نبوغشان، در دام اشتباهات ساده افتادند.
نکته ای که کتاب صوتی دام نبوغ را به یک اثر مفید و کاربردی بدل می کند، ارائه ی راهکارهایی برای این مشکلات است. رابسن به مخاطب خود با هر میزان از بهره ی هوشی پیشنهاد می کند تا همیشه خود را به سلاح تفکر انتقادی مجهز کند. به وسیله ی تفکر انتقادی است که آدم ها می توانند به شکل مکرر افکار و عقایدشان را بازنگری و در صورت دیدن هرگونه تعصب یا خطا، آن را اصلاح کنند. آگاه بودن از انواع خطاهای شناختی، می تواند به بالا بردن آگاهی شما از اشتباهات محتمل کمک کند. مورد دیگری که نویسنده در این کتاب پیشنهاد می دهد، تمرین هایی برای بالا بردن هوش عاطفی است؛ چون این کار می تواند به شما کمک کند در درک احساسات خود و دیگران، بهتر عمل کنید. این ها تنها مواردی نیستند که می توانند کمک کننده باشند؛ بلکه رابسن موارد بیشتری را معرفی کرده که می توانید آن ها را در کتاب صوتی دام نبوغ بشنوید.
کتاب صوتی دام نبوغ کاری از نشر صوتی سماوا و انتشارات ترجمان علوم انسانی است. مرتضی امیرعباسی و میلاد فتوحی به ترتیب مترجم و گوینده ی این اثر هستند.
نکوداشت های کتاب دام نبوغ
- خوانشی دلپذیر و قابل تأمل. (پابلیشرز ویکلی)
- من مسحور مطالب این کتاب شدم. (Anna Rosling Rönnlund)
- مطالعه ی این اثر، برای هرکسی که دچار اشتباهی فاحش در زندگی شده، ضروری است. (Kirkus Reviews)
کتاب صوتی دام نبوغ مناسب چه کسانی است؟
شنیدن این کتاب را به عموم مردم پیشنهاد می کنیم تا هر کس بنا به بهره ی هوشی خود، تا جای ممکن از اشتباه دور بماند.
در بخشی از کتاب صوتی دام نبوغ: چرا آدم های باهوش حماقت می کنند و چگونه تصمیم های عاقلانه بگیریم؟ می شنویم
لیزا فلدمن برت، روان شناس و متخصص علوم اعصاب در دانشگاه نورث ایسترن بوستون، هدایت بسیاری از مطالعات در این حوزه را عهده دار بوده و به بررسی راه هایی پرداخته است که خلق وخو و هیجانات ما گمراهمان می کنند؛ او شیوه های بالقوه برای اجتناب از این خطاها را نیز بررسی کرده است. برای نمونه، لیزا یادش می آید که یکی از همکارانش روزی در دانشگاه از او خواست تا با هم قراری بگذارند. آن مرد جاذبه ی چندانی برای لیزا نداشت، اما همیشه سخت مشغول کار بود و احساس سرخوردگی می کرد. بنابراین لیزا پذیرفت که به اتفاق هم به یک کافه در آن حوالی بروند. زمانی که سرگرم صحبت بودند، لیزا احساس کرد که داغ کرده و انگار یک نفر در دلش رخت می شوید، دقیقاً همان نشانگر پیکری که وقتی آدم جذابی را می بینیم به سراغمان می آید. آیا واقعاً او عاشق و دلباخته شده بود؟
لیزا وقتی داشت کافه را ترک می کرد ترتیب ملاقات دیگری را با همکارش داد، اما وقتی به خانه اش برگشت و دچار تهوع شد منشأ واقعی آن حالت های جسمی را فهمید: او آنفولانزا گرفته بود.
واقعیت تلخ این است که نشانگرهای جسمی مغشوش و پیچیده هستند و ممکن است تصادفاً احساسات نامربوطمان را به حساب برداشت خود از وقایع بگذاریم، به ویژه اگر این نشانه ها به دنبال «احساسات پیش زمینه ای» بروز کنند که در حاشیه ی خودآگاه ما قرار دارند، و بااین حال ممکن است تعیین کننده ی اعمال و رفتار ما باشند.
منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D9%86%D8%A8%D9%88%D8%BA/book/90407