بروزرسانی: 30 آذر 1404
معرفی و دانلود کتاب قتل از دید چند راوی | سامانتا داونینگ | انتشارات شبنا
این رمان تریلر را انتشارات شبنا با ترجمه ی زهرا امین کار سیدانی منتشر کرده است.
کتاب قتل از دید چند راوی برای چه کسانی مناسب است؟

زمانی که شلبی به قصد رفتن به دستشویی، واردِ خانه ی صاحبِ سگ می شود، او را بی جان کف دستشویی پیدا می کند. پس از آن، خانه از کارآگاه ها و پزشک ها پر می شود. تاد برک، تاجر معروف محلی و مؤسس یک شرکت مکمل های ارگانیک است که شخصیت حقیقی اش در روایت های شلبی کم کم شناخته می شود. ضمن این که رمان قتل از دید چند راوی از زوایای دید متعددی به یک واقعه ی واحد می نگرد.
در کتاب قتل از دید چند راوی (Sleeping Dogs Lie) دختری به نام شلبی وظیفه ی گرداندن سگ ها در پارک را بر عهده دارد. وقتی او می خواهد هاسکی بزرگی به نامِ پلوتو را به خانه ی صاحبش، تاد، برگرداند، با جسد صاحب خانه مواجه و ناخواسته وارد ماجرایی جنایی می شود. این رمان تریلر و جنایی را نویسنده ی پرفروش نشریه ی یواس ای تودی، سامانتا داونینگ (Samantha Downing) به رشته ی تحریر درآورده است.
معرفی کتاب قتل از دید چند راوی
سامانتا داونینگ پیش تر با کتاب «همسر دوست داشتنی من» و «او این بازی را شروع کرد» به عنوان یکی از خلاقان عرصه ی داستان نویسی به جهان معرفی شد. او افتخاراتی نظیر نامزدی جوایز مهمی مانند ITW و Edgar را کسب کرده است.
این کتاب را به دوست داران داستان های جنایی و تریلر پیشنهاد می کنیم.
در بخشی از کتاب قتل از دید چند راوی می خوانیم
بخش 1: شلبی
بخش 2: کارآگاه کارلا گرَدی
بخش 3: مسئول نگه داری از حیوانات خانگی
مشخصات کتاب الکترونیک
پلیس از اولین شخصی که جسد را پیدا کرده، یعنی شلبی بازجویی می کند و از او می خواهد نحوه ی آشنایی اش با تاد برک را تعریف کند. داستان به اولین دیدار تاد و شلبی فلش بک می خورد و پس از شرحی کوتاه دوباره به زمان حال باز می گردد. رمان قتل از دید چند راوی با این تکنیک، اطلاعات را قطره چکانی به مخاطب می دهد و پازلِ مرگِ تاد را تکمیل می کند. شلبی در تعریف هایش به همسر تاد برک، رجینا، اشاره می کند. پلیس متوجه می شود که رجینا و تاد در آستانه ی طلاق قرار داشته اند و به زعم رجینا، تاد برای ممانعت از واگذار کردن نیمی از اموالش، با دست کاری حساب ها، ارزش شرکتِ مکمل های رژیمی را پایین نگه می داشته است. رجینا درصدد است تا از طریق شلبی، این راز را برملا کند.
«یه روز که آرتور همراهِ الینور جلوی خونه ش بود من رفتم دنبال پلوتو. همین که در رو باز کردم پلوتو پرید بیرون و مثل گلوله دوید به طرف الینور. معلومه که نتونستم جلوش رو بگیرم- منظورم اینه که از دستم دررفت.» شلبی به پلوتو که هنوز در حال لذت بردن از چُرت بعدازظهرش بود اشاره می کند. در این حالت بی خطر به نظر می رسد اما هاسکی ای مثل او زور بیشتری نسبت به شلبی دارد. معلوم است که شلبی زور زیادی ندارد، آن قدر که بتواند جلوی سگی به درشت هیکلی پلوتو را بگیرد. «همین اتفاق تبدیل شد به یه مصیبت بزرگ. آرتور سرم داد کشید، الینور به شدت ترسید، پلوتو که سردرگم شده بود شروع کرد به پارس کردن...» شلبی شروع می کند به تکان دادن دست هایش در هوا برای نشان دادن عمق مصیبت بار بودن اتفاق. «آخرسر پلوتو رو مهار کردم و از آرتور عذرخواهی کردم اما کلاً ماجرای دردسرسازی بود. آرتور با تاد تماس گرفت و کلی گله و شکایت کرد، به همین دلیل تاد برام ایمیل زد. من هم بهش زنگ زدم و اتفاق رو توضیح دادم و قول دادم پلوتو دیگه به الینور نزدیک نشه.»
قیمت نسخه الکترونیک
منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%82%D8%AA%D9%84-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%DA%86%D9%86%D8%AF-%D8%B1%D8%A7%D9%88%DB%8C/book/79490
سامانتا داونینگ در کتاب قتل از دید چند راوی، قصه ی مواجهه با مرگی غریب و مرموز را روایت می کند. این رمانِ جنایی و رازآلود به موشکافی اتفاقات رخ داده پس از قتل یک مرد می پردازد؛ اتفاقاتی که از زاویه ی دید دختری به نام شِلبی روایت می شوند. گفتنی ست این کتاب نامزد جایزه ی بین المللی آثار تریلر (ITW) شده است.
درباره ی کتاب قتل از دید چند راوی
ضمن آنکه شلبی صحبت می کند تماشایش می کنم. اکثر اوقات مستقیماً به چشم هایم نگاه می کند. «پس غائله به همین جا ختم شد؟»
«نه دقیقاً. من سعی کردم تموم بشه، واقعاً سعی کردم. همین که الینور رو دوروبرمون می دیدم قلاده ی پلوتو رو می بستم تا ببرمش توی ماشین، اما... زورش زیاده. یه بار دیگه، صبح وقتی آرتور داشت الینور رو می گردوند، پلوتو از دستم دررفت.» شلبی لبخند کم رنگی می زند و سرش را تکان می دهد. «پلوتو واقعاً می خواستش.»